انتشار جزئیات نامه ای که مربوط به ماجرای گم شدن یک میلیارد دلار ارز 4200 تومانی است، نشان می دهد رئیس کل بانک مرکزی، اسامی متخلفان ارز دولتی را به رئیس جمهور اعلام کرده و روحانی نیز در پی نوشت، خواستار پاسخ گویی فوری چهار وزیر شده است.
نامه همتی به رئیس جمهور
سیاست ارز 4200 تومانی، در جدیدترین حاشیه خود، شاهد تخلف برخی شرکت های دولتی و خصوصی است که در سایه ضعف نظارت دستگاه های دولتی، ارز را گرفته و در قبال آن کالاهای مد نظر را به کشور وارد نکرده اند. موضوعی که به تازگی با تیتر «گم شدن یک میلیارد دلار ارز دولتی» رسانه ای شد. در این زمینه دیروز خبرگزاری مهر تصویر نامه همتی به روحانی را منتشر کرد که در پیوست آن اسامی 10 شرکت دارویی و 10 شرکت در حوزه واردات کالاهای اساسی دیده می شود. جزئیات تعهدات ارزی این شرکت ها نشان می دهد که بیش از 130 میلیون یورو ارز دولتی توسط شرکت های دارویی و حدود 849 میلیون یورو ارز دولتی توسط شرکت های واردکننده کالاهای اساسی رفع تعهد نشده است. ارقامی که در مجموع به 979 میلیون یورو می رسد. کل ارز اختصاص یافته به این شرکت ها سه میلیارد و 514 میلیون یورو بوده است.
همتی در این نامه که تاریخ آن 18 خرداد امسال است، با اشاره به شرایط ویژه کشور در سال گذشته و تامین ارز برای واردکنندگان مورد تایید دستگاه های دولتی آورده است: متأسفانه حسب اطلاعات سامانه رفع تعهد ارزی، به نظر میرسد بخش قابل توجهی از تعهدات ارزی مربوط به ورود کالا به کشور (از سوی آن واردکنندگان)، به رغم تأمین ارز و انقضای مهلت قانونی رفع تعهد نشده است. همچنین اسناد و مدارک مبتنی بر ورود و ترخیص قطعی کالاهای مورد اشاره در سامانه به ثبت نرسیده است.وی همچنین به لیست پیوست این نامه که حاوی اطلاعات میزان ارزهای تامین شده و تعهدات ارزی ایجاد و رفع نشده برخی از واردکنندگان بوده، اشاره کرده است. همتی خواستار این شده تا برای پیگیری وزارتخانه های مربوط و نیز اتخاذ تدابیر ویژه برای ترغیب این واردکنندگان و تسریع در واردات کالاهای یادشده، دستور لازم داده شود.
رئیس کل بانک مرکزی در خاتمه تصریح کرده است که «بانکهای عامل نسبت به معرفی گیرندگان ارزهای مزبور به سازمان تعزیرات حکومتی در صورت عدم واردات کالا ظرف مدت مقرر و عدم برگشت ارز دریافتی اقدام مینمایند.»
دستور فوری روحانی و بی اطلاعی عجیب یک وزیر
گزارش یادشده حاکی از آن است که حسن روحانی رئیس جمهور پس از رویت نامه عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی، در پینوشت نامه دستور داده «دستگاههای دولتی و شرکتهای دولتی فوراً پاسخ دهند که چرا تخلف شده است؟» این نامه توسط محمود واعظی به وزیران صمت، کشاورزی، بهداشت و تعاون ارسال شده است.
با این حال محمد شریعتمداری، وزیر کار در پاسخ به ایسنا، درباره نامه رئیس کل بانک مرکزی برای پاسخ گویی در خصوص ایفانشدن تعهدات ارزی در قبال واردات کالا، ضمن اظهار بیاطلاعی از این نامه گفت پس از آن که نامه را دید میتواند درباره آن پاسخ بدهد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سیدمصطفی صابری | روزنامهنگار
اگر شوهر یا فرزند شما توسط یک گروه آدم ربای خشن ربوده شود چه می کنید؟ اگر هوس سفر با دوستانتان را داشته باشید و همسرتان اجازه ندهد چه میکنید؟ در کل وقتی تلویزیون سریال جذاب با بازیگر مطرح ندارد، چه می کنید؟ جواب دو سوال اول باشد برای بعد. اما برای سوال سوم باید بگوییم با این وضعیت تلویزیون که سریالهایش دیگر خیابان خلوتکن نیست شبکه نمایش خانگی پرمخاطب شده و درست دست روی عناصری برای جذابیت گذاشته است که در تلویزیون کمتر میبینیم. بازیگران سرشناس و فیلم نامههای متفاوت که کمتر روی آموزنده بودن تاکید دارند و ترجیح میدهند مخاطب را سرگرم کنند که این موضوع هیچ عیبی هم ندارد. اما مشکل این جاست که سود سرشار سریالسازی با جذب مخاطب نباید مسیر را برای تولید هر محتوایی هموار کند. آموزنده نبودن و سرگرم بودن صرف ،بد نیست؛ اما برایند سریالهای شبکه نمایش خانگی از خنثی بودن در محتوا به سمت اشاعه محتوای نامناسب رفته است.
تازهترین سریال شبکه نمایش خانگی «ریکاوری» است، سریالی که تنها دو قسمت از آن پخش شده است؛ هر چند تماشای دو قسمت برای نقد و بررسی یک اثر کافی نیست اما در همین دو قسمت اشکالات فرمی و محتوایی عجیبی به چشم میخورد که جای تعجب دارد. شخصیت اصلی سریال مدیرمسئول یک هفته نامه است که از فرجام برجام تا یادداشت علیه فساد اقتصادی در آن چاپ میشود، از طرفی همکارش 50 میلیون از یک خواننده گرفته تا عکسش را روی جلد چاپ کند، خلاصه معلوم نیست با یک هفته نامه جدی و وزین و دغدغه مند طرفیم یا یک نشریه زرد و بازاری؟ هفته نامه فقط سه کارمند دارد و یک دفتر لاکچری. اما این ها هیچ کدام موضوع این پرونده نیست؛ ماجرا این است که جناب مدیرمسئول با آن سطح از دغدغههای اجتماعی و فرهنگی و .... برای آنکه همسرعاشق پیشه اش را به اصطلاح بپیچاند و با رفقایش در سفر کیش «ریکاوری» کند، نقشه عجیبی طراحی میکند. چند آدم ربای خشن او را پیش چشم همسرش میدزدند و تاکید میکنند نباید به پلیس اطلاع بدهد. همسر و پدر مدیرمسئول ربوده شده که از نقشه او بیخبرند بهجای اطلاع دادن به پلیس ساندویچ و پیتزا سفارش میدهند و دعوا راه میاندازند که پول و سرمایه زندگی حاصل تلاش کیست و... این تصویر تخت و مضحک از آدمها و روابطشان فقط و فقط محدود به «ریکاوری» نبود. «رقص روی شیشه»، «ممنوعه»، «نهنگ آبی»، «عاشقانه» و... هر کدام به نوعی تصویری از جامعه ارائه دادند که تناسبی با واقعیت موجود در آن نداشت. در این پرونده سراغ جوانب مختلف این موضوع میرویم.
کوتاه درباره کلیت تصویری که سریالهای شبکه نمایش خانگی از خانواده ارائه کردند
رقص عاشقانه نهنگ روی شیشه!
ممنوعه| شیرتوشیر: پدر و مادر برکه با علم به اینکه سامی فرد مناسب دخترشان نیست اجازه میدهند رابطه این دو نفر ادامه داشته باشد. پدرخوانده سامی با زن برادرش رابطه داشته. همسر سابق سامی هنوز عاشق سامی است اما با مواد فروشی به نام دنی هم رابطه دارد. البته سریال سعی کرد در پایان بعد از نمایش جذابیتهای کاذب برای فروش عواقب یک سری رفتارها را هم نشان دهد.
رقص روی شیشه| دورهمی بی خانوادهها: سریال با چند نریشن عجیب ماست مالی شد اما عجایب زیادی داشت، به طور مثال شوهر که آدم عاشق پیشهای است همسرش را بعد از سقط جنین رها میکند تا از دست طلبکارها مخفی شود اما به محض اینکه میفهمد همسرش یک نقش سینمایی را قبول کرده ظاهر میشود تا زنش را جلوی جمع خراب کند. ادریس به همسرش خیانت عاطفی میکند. شوهر دریا همسرش را با یک مرد قمارباز و هوس باز در خانه تنها میگذارد. شخصیت ماکان هم با خانمی همسن مادرش در ارتباط بود!
نهنگ آبی| قحط الرجال: آرمین یک برنامهنویس بیکار و بیپول است که به محض ورود در یک شرکت خلافکار مورد توجه بیشتر خانمهای شرکت قرار میگیرد و ... مادر آرمین پدرش را به خاطر زندگی سالم و ساده ترک کرده و خودش حالا یک رشوه بگیر حرفهای است. آناهیتا عاشق بابک است اما از جهان برای اهدافش سوءاستفاده میکند. پرویز و نادر و... هم که بماند.
عاشقانه| واقعاً عاشقانه؟: پیرمرد ریاکار سریال با یک دختر جوان در رابطه است و دختر از او اخاذی میکند. یک دختر جوان دیگر با پیرمردی میلیاردر قرار ازدواج میگذارد و داراییاش را بالا میکشد. دختر جوان دیگری برای مهاجرت و رسیدن به عشقش در آن سوی آب، قول و قرار ازدواج صوری میگذارد. شخصیت هومن برق نورد هم که در این سریال معلوم الحال است. پسر جوانی که با زبان بازی دنبال اغفال دختران است. شخصیتی به شدت شیرین و جالب که قبح رفتارش به هیچ وجه به تصویر کشیده نمیشود و دوست داشتنی است!
ریکاوری در 2 قسمت
کوتاه درباره رفتار های عجیب شخصیت های اصلی «ریکاوری»
بابک| پوریا پورسرخ
مدیرمسئول یک نشریه عجیب غریب که منزلش در حد فعالان وال استریت است. مردی که همزمان علیه فساد اقتصادی مطلب مینویسد و بدون توجه به نگرانی و احساسات همسرش، برای رفتن به کیش با رفقا و دیدار عشق سابق نقشه آدم ربایی خودش را میکشد. بعد هم که میفهمد همسرش نگران است در حال خوش گذرانی است و برای اینکه حلقه ازدواجش را قبل دیدار با عشق سابقش در دست کند تردید دارد. عشق سابق هم که طبق معمول از خارج برگشته تا آتش عشق کهنه را شعله ور کند و سریال بفروشد. تصویری جالب از شوهر ایرانی از نوع روشنفکرش!
سهیل| مجید واشقانی
کلاش، رشوه بگیر، نامزدش بچه پولدار است برای همین تبدیل به نوچه پدرخانم آیندهاش شده است. اهل نزول دادن هم هست. عصبی و تندخو اما به وقتش زبان باز. در کل هومن سیدی در «عاشقانه» و «گلشیفته» و مهرداد صدیقیان در «رقص روی شیشه» اینجا به این شکل تکرار شده است.
پدر بابک |عزتا... مهرآوران
پولدار است و موفق. سرمایه زندگی پسرش را داده اما زود پس گرفته است. نه با وصلت پسرش با عشق اولش موافق بوده نه با ازدواج پسر با برادرزادهاش. بعد از پنج سال به خانه پسرش آمده تا ببیند ماجرای آدم ربایی چیست؟ فیلمها را از نگهبان مجتمع میگیرد و بلافاصله که میبیند عروسش کماکان زبان دراز است، منزل را بدون پیگیری بیشتر یا تماس با پلیس ترک میکند. تصویر جالبی از یک پدر پولدار و دلسوز و نگران که مثل همیشه با ازدواج پسرش با هر نوع دختری مخالف است.
مسعود| هومن برقنورد
اهل سیگار و الکل و ... آدمی الکی خوش که از قضا رسانهای هم هست. با آن گریم عجیب و لحن حرف زدن بیشتر شبیه یک پدرخوانده سرخوش مواد مخدر است. از همسرش تقریباً جدا شده اما تاکید دارد او نداند که در کیش است. همه باید فکر کنند آقای روزنامه نگار برای ماموریت در تبریز است. مردی که از همسرتقریباً سابقش میترسد و دروغ هم میگوید و... کلاً مرد راستگو داریم؟
نگار|شبنم قلیخانی
شوهرش را جلوی چشمش گروگان گرفتهاند اما چون استرس گرفته باید حسابی غذا بخورد، هنگام غذا خوردن هم بدون هیچ ملاحظهای با پدرشوهرش که عمویش هم هست بحث میکند که چرا حمایت کمی از شوهرش کرده! مثل بیشتر زنهای ایرانی در سریالها بیدلیل! به شوهرش مشکوک است و لابد همین رفتار زمینه دروغ گویی و پنهانکاری مرد داستان را فراهم کرده است. عاشقانه شوهرش را دوست دارد اما بیسیاست است. اشتهایش هم که در بحران عالی است. چون آدم ربا گفته با پلیس تماس نگیر، تماس نمیگیرد و در غیاب شوهر میخواهد چراغ مجله را روشن نگه دارد!
تهیه کننده «ریکاوری» درگفتوگو با مااز آدم های سریالش می گوید
ما در جامعه بسیاری از این خانوادهها داریم!
مازیار حکاک | خبرنگار
«جمال گلی»، تهیه کننده سریال ریکاوری است که در آثاری همچون فیلم سینمایی «به وقت خماری»، سریال تلویزیونی «بزم آخر» و «سه جلد» فعالیت داشته است. با توجه به موضوع پرونده به سراغ او رفتیم تا از ریکاوری برای مان بگوید.
به نظر خودتان این خانوادههایی که در سریال شما میبینیم زیادی اغراق شده و نادر نیستند؟
در زندگی مشترک تا یک جایی زن و مرد شرایط را تحمل میکنند از یک جایی به بعد مثل فنری که فشرده شده از جا درمیروند. زندگی نیاز به تعادل و تفاهم دارد. در این سریال اگر زن بیش از حد روی همسرش فشار نمیآورد یا اگر مرد قدرت استدلالش بالا بود متوجه میشد لزومی ندارد به چنین سفری برود که بخواهد با همسرش به مشکل بخورد و این اتفاقات نمیافتاد. سریال میگوید؛ تفاهم را باید به عنوان اصل اول قرار داد. اگر تفاهم نباشد آدمها ناگزیر به فریبکاری و دروغ و پنهانکاری میشوند. ما در سریال به هر دو طرف داریم میگوییم شما هر دو باختید. چه تویی که احساس کردی با فشار آوردن روی همسرت سعی در کنترل زندگی داشتی، چه تویی که سعی کردی با دروغگویی و فریبکاری همسرت رو فریب بدهی و به سفر بروی. شما وقتی به آدمی دائم الخمر یا بوالهوس تبدیل یا به بیماری دروغ گفتن دچار میشوید، اینها وقتی میآید، ناخودآگاه مراقبت خدا از زندگی این آدمها دور میشود، افراد خودسر میشوند. اگر این آدمهایی که در قصه ما بودند سر سوزن آدمهایی بودند که توجه میکردند به مبانی سبک زندگی اسلامی هیچ کدام زندگیشان به اینجا نمیرسید. ما در جامعه بسیاری از اینها داریم. ما به طور ساده میخواهیم بگوییم اگر خدا را از زندگی دور کنید، دچار این ناهنجاریها میشوید.
به نظر شما چقدر قصه سریال «ریکاوری» در جامعه ما مصداق دارد و طرح آن لازم است؟
به نظر من زمانی که اثر؛ نمایش داده میشود الزاما نباید اتفاقات در جامعه به غلظتی رسیده باشد که بگوییم مصداق دارد. مثلا در مقطعی که ایدز در کشور ما نسبت به جهان خیلی آمار کمتری داشت سریال و فیلم و ... درباره بیماری ایدز ساخته میشد، خب طرح این گونه مسائل جنبه پیشگیرانه دارد. درباره قصه سریال خودم هم نمیگویم آن قدر زیاد بوده که ما سراغش رفتهایم بلکه این کار به نوعی رفتار پیشگیرانه است درباره آدمهایی که خلاف عرف و اخلاق و اجتماع رفتار میکنند. اما اینکه چرا این آدم تصمیم میگیرد آدمربایی کند بالاخره برای شروع یک قصه، برای این که درامی شکل بگیرد ناگزیریم یک چیزی را بگذاریم. میگردیم دنبال یک چیز جذاب و با کیفیت که مخاطب را راضی و هیجانزده کند. این طراحی دراماتیکی است که میخواهد به جذابیت قصه بیفزاید.
ما «بابک» را در قصه آدم روشنفکری میشناسیم که برای خودش اصولی دارد، چطور ممکن است چنین آدمی چنین نقشه ناجوانمردانهای را طرحریزی و اجرا کند؟
من بابک را روشنفکر نمیدانم. من روشنفکر را جور دیگری معنی میکنم. شخصیت ما روشنفکر نیست بلکه در روابط کاری خودش سلامت کاری دارد اما بابک در زندگی شخصیاش به خاطر رفتار همسرش که همان سختگیری و فشار زیاد است به فریبکاری و دروغگویی میافتد.
انتقاد دیگری که به سریال شما یا بعضی سریالهای مشابه وجود دارد، این است که گفته میشود نشان دادن روابط آزادانه با جنس مخالف ممکن است باعث آسیبهایی در جامعه بشود، نظر شما در این باره چیست؟
من به عنوان یک تهیه کننده که ادعا دارم آدم دینداری هستم و در حوزه فرهنگ دغدغه دارم به هیچ عنوان نمیپذیرم که سریال من مروج آزادسازی روابط باشد. آدمهای سریال من کاملا در چارچوب روابط مشروع قرار دارند. به همین علت است که شورای عالی فضای مجازی سریال مرا تایید میکند و قابل ارائه در «آی فیلم» تشخیص میدهد. حتی این سریال در تلویزیون هم قابل پخش است.
در بیشتر سریالهایی که در شبکه نمایش خانگی میبینیم شخصیتها زندگی لاکچری دارند، به نظرتان این با وضع جامعه همخوانی دارد؟
ما هر وقت درباره زندگی قشر مرفهتر جامعه سریال میسازیم این حرف وجود دارد. وقتی هم درباره افراد ضعیف جامعه سریال کمدی میسازیم، افراد پایین دست جامعه اعتراض میکنند که ما را اسباب خنده خودشان قرار دادهاند. از آن جایی که زندگی لاکچری کمتر در جامعه وجود دارد و خیلی از افراد نمیتوانند تجربهاش کنند، زیباییها و ظواهری دارد که از طریق تماشای سریال، آدمهای مختلف جامعه میتوانند شرایط آن قشر دیگر جامعه را هم ببینند.
چرا با موضوع مهمی سروکار داریم؟
قرار نیست هر سریالی در شبکه نمایش خانگی تصویر دقیق و کاملی از جامعه به خصوص نهاد خانواده ارائه کند. بنا نیست هر سریال پر از پیام اخلاقی باشد که مثل تبلیغات تلویزیونی از دل داستان بیرون میزند تا به مخاطب مثل یک دانشآموز درس زندگی بدهد. اصولاً یکی از بزرگ ترین ایرادهایی که به سریالهای تلویزیون وارد است این است که شخصیت سریالهای رسانه ملی در بسیاری از اوقات کاملاً به سیاه و سفید تقسیم میشوند. شخصیت خاکستری نداریم، یا یک نفر ارث بقیه را بالا کشیده و خیلی آدم بدی است یا دربرابر نامردی سکوت کرده و جواب بدی را با خوبی داده و آدم خوبی است. خب هر آدم خوبی در زندگی واقعی اشتباهاتی دارد و هر آدم بدی هم ممکن است نکات مثبتی داشته باشد. ماجرای تحولات یکهویی شخصیتهای منفی در سریالهای تلویزیونی هم که جای خود. اگر قرار است سریالی را دنبال کنیم تا براساس رفتار شخصیتها، موقعیتهایی را تجربه کنیم که در آنها زندگی نکردیم باید شخصیتها واقعی باشند. اما هر چقدر تصویر آدمهای خوب درسریالهای تلویزیونی پاستوریزه و اغراق شده است در سریالهای شبکه نمایش خانگی با شخصیتهای اصلی مواجه ایم که همذات پنداری مخاطب را جلب میکنند و مخاطب با آنها همراه میشود اما پر هستند از باگهای شخصیتی و رفتارهای نامناسب. خلاصه اینکه اگر بخواهیم از طریق همراهی با شخصیت و تطبیق موقعیتهای رفتاری و تصمیمگیری در لحظات حساس از سریالهای تلویزیونی چیزی یاد بگیریم در جامعه با دو دسته فرشته و شیطان محض مواجه ایم. اما سریالهای شبکه نمایش خانگی که با بحث بازگشت سرمایه و سود هم مواجه هستند فقط و فقط گِرد زندگیهای لوکس در تهران میچرخند و آدمهایی که خط قرمزهایشان شباهتی به کلیت جامعه ندارد. مقوله تاثیرپذیری و انعکاس واقعیتها و درمان دردهای جامعه و هشدار درباره ناهنجاریها و... به کنار، اگر بخواهیم براساس پرمخاطبترین سریالهای تلویزیون و شبکه نمایش خانگی روزگار مردم در این دهه را تحلیل کنیم کدهای سریالهای تلویزیونی میشود یک عده آدم بدبخت با سرگذشتهای تلخ که همگی یک آدم بد خانواده دارند تا بدبختشان کند و براساس سریالهای شبکه نمایش خانگی هم با مردمی طرفیم که کمابیش غم دنیا ندارند، زندگیشان به جای معیشت و ... حول موضوعاتی مثل مهمانی و آشناییهای نامتعارف و... میچرخد و همه از یک کنار شاسی بلند دارند. باور نمیکنید «عاشقانه»، «ممنوعه»، «رقص روی شیشه» و حالا «ریکاوری» را مرور کنید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از صبح حسابی مشغول بود. خانه را برق انداخته و کیک پخته بود و حالا داشت غذای مورد علاقه همسرش را درست میکرد. چیزی به رسیدن شوهرش از سر کار نمانده بود. غذا که جا افتاد با کلی تزیینات گذاشت روی میز ناهارخوری، با یک شاخه گل رز کنارش. همه چیز آماده بود. نشست روی کاناپه و به فکر فرو رفت. اولین سالگرد ازدواجشان بود و با خودش فکر میکرد شوهرش با چه هدیهای قرار است غافل گیرش کند؟ طلا؟ لباس؟ یا حتی یک دسته گل؟ یا اصلا نکند طبق معمول، این مناسبت را هم مثل بقیه مناسبتها فراموش کرده باشد. ذهنش به شدت درگیر شد و به فکر فرو رفت.
مردم شوهر دارند، ما هم شوهر داریم!
در مدتی که با هم زندگی کرده بودند، حامد به ندرت هدیهای برای او خریده بود. حتی اگر هدیهای هم میگرفت، معمولا چیز چندان با ارزشی نبود. یادش افتاد که چند ماه پیش حامد به مناسبت تولدش یک لباس ارزانقیمت برای او خریده بود و خدا میداند هدیهاش تا چه حد توی ذوق او زده بود! تازه بماند که حتی تولدش را هم خودش یاد حامد انداخته بود. از یادآوری این خاطره آنقدر حرصش گرفت که زیر لب با خودش گفت: «مردم شوهر دارند، ما هم شوهر داریم!» اما ته دلش خوب میدانست حامد مرد خوبی است و او را دوست دارد. هرچند از نظر او، عشق و محبت حامد هیچوقت غلیظ نبود، هیچوقت آن طور که او دلش میخواست به او محبت نمیکرد و حسرت به دلش مانده بود که حداقل برای یک بار هم که شده، حامد او را با یک هدیه جذاب غافل گیر کند. آهی از ته دل کشید و با خودش گفت: «اینبار اگر فراموش کرده باشه و هدیه نخریده باشه، من میدونم و اون!»
وقتی بحث حامد و نرگس بالا گرفت
زنگ در به صدا در آمد. با ذوق در را به روی همسرش باز کرد. حامد برق شادی را در چشمهای نرگس دید، بعد غذای مورد علاقهاش را روی میز، کیک، گل رز و ... . با تعجب پرسید: «خبریه؟» نرگس که حالا کمی وا رفته بود، گفت: «نمیدونی امروز چه روزیه؟ نه! یعنی واقعا یادت نمیاد امروز چه روزیه؟» حامد این بار بدون معطلی گفت: «بابا دلت خوشه، من با این همه گرفتاری یادم نیست دیشب شام چی خوردم! حالا مگه چه روزیه؟» نرگس این بار کمی صدایش را بالا برد و گفت: «واقعا که... امروز اولین سالگرد ازدواجمونه و تو روز به این مهمی رو فراموش کردی؟!» و بعدش هم بحث بالا گرفت.
حامد: اِ مبارکه! چه جالب. اصلا یادم نبود!
نرگس: همین؟! فقط مبارکه؟ شوهر دختر خالهام اولین سالگرد ازدواجشون برای زنش بلیت سفر به کیش گرفته بود، اون وقت تو فقط میگی مبارکه؟ میدونی چیه؟ تو اصلا منو دوست نداری! اگه منو دوست داشتی یه ذره برام ارزش قائل بودی!
حامد: عزیزم کی میگه من تو رو دوست ندارم. مگه دوست داشتن و ارزش قائل بودن به هدیه خریدنه؟
نرگس: بله پس به چیه؟ تو اصلا به من محبت نمی کنی.
حامد: آخه عزیزم من که همیشه به تو محبت میکنم، همیشه بهت توجه دارم. حالا چون هدیه نخریدم یعنی بی محبتم؟!
چرا شوهرم اینقدر بی احساس است؟
بعد هم نرگس زد زیر گریه، رفت به اتاقش، در را به روی خودش بست و شروع کرد به هایهای گریه کردن و شکایت از بخت و روزگار و پیشانی نوشت و سرنوشت و ... که چنین شوهر بیاحساس و بیعاطفه ای را قسمت او کرده است! حامد هم هاج و واج، نشست روی صندلی، با اندوه به کیک و گل رز نگاه کرد و با خودش گفت که چرا با وجود اینکه عاشقانه نرگس را دوست دارد، هیچوقت نتوانسته است رضایت او را در زندگی مشترک جلب کند؟! واقعا مشکل از کجاست؟
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
4 دختر و پسر ورزشکار که با جیب های خالی تصمیم به ازدواج گرفته بودند دسیسه شومی طراحی کردند.
مردان هوسران اینستاگرامی طعمه های این باند مخوف بودند که از ترس آبرویشان نزد پلیس نمی رفتند.
آشنایی عاشقانه
چندی پیش دو دختر و دو پسر ورزشکار که مرتب به باشگاهی در جنوب تهران می رفتند در سئانس های مردانه و زنانه پیغام هایی برای یکدیگر گذاشتند و همین کافی بود تا با هم سر قراری عاشقانه بروند.
مژگان و مریم 25 ساله وقتی با دو پسر به نام های منصور و حمید روبه رو شدند پس از گفتاری یک ساعته به آن ها دل بستند و این آشنایی تا جایی پیش رفت که احساس کردند بدون هم نمی توانند زندگی کنند.
شرط ازدواج
دوپسر به مژگان و مریم دل بسته بودند اما برای ازدواج و حتی تفریحات روزانه جیب هایشان خالی بود آن ها بیکار بودند و همین باعث شد تصور کنند سد بزرگی بین آن ها و آرزوهای شان وجود دارد.
شرط ازدواج هر چهار دختر و پسر پولدار شدن بود آن ها نمیخواستند بدون داشتن کار و پولی برای هزینه های زندگی زیر یک سقف بروند.
پیشنهادی وسوسه آمیز
در پاتوق هایی که این چهار دختر و پسر دور هم جمع می شدند پیشنهادهای زیادی برای یک کار پردرآمد می شد تا این که قرار گذاشتند دست به اقدامی تبهکارانه بزنند و راحت ترین راه را برای پولدار شدن پیدا کنند.
کمین در اینستاگرام
مژگان و مریم یک ماموریت بیشرمانه داشتند آن ها در اینستاگرام با به وجود آوردن صفحات مختلف به دوستیابی با مردانی پرداختند که در دنیای مجازی هوسرانی می کردند. هر دو دختر با رفتاری تحریک کننده و با عکس هایی غیراخلاقی زنان و دختران به شکار مردان پرداختند و پس از طرح دوستی و صمیمیت با آن ها وارد مسائل و پیشنهادهای غیراخلاقی میشدند تا با طعمه های شان قرار ملاقات بگذارند.
ماموریت مردانه
منصور و حمید نیز همزمان در سایت های آگهی خانه های اجاره ای یک روزه جست و جو می کردند و با اجاره یک روزه خانه ها و پرداخت پول آن ها یک خلوتگاه را برای محل قرار مژگان و مریم با مردان فریب خورده مهیا می کردند.
دعوت شوم
دو دختر ورزشکار در این پلان از نقشه شان مردان فریب خورده را برای قراری خصوصی به خانه های اجاره ای یک روزه دعوت می کردند و مردان هوسران نیز که تصوری اشتباه داشتند برای دیدار با دختران ورزشکار راهی این خلوتگاه ها می شدند.
روز قرار
مردان هوسران وقتی داخل خانه می شدند خود را دربرابر دختری می دیدند که شباهتی به عکس های اینستاگرامی اش نداشت و از او می شنیدند برای حفظ آبرو نمی توانسته است عکس خود را در اینستاگرام انتشار دهد. از آن جایی که مریم و مژگان ورزشکار بودند مردان هوسران ادعای شان را باور می کردند و منتظر می ماندند تا ارتباط پنهانی شان برقرار شود.
پلان آخر
اعضای این باند در پلان آخر نقشه شان به دو روش اقدام می کردند یکی از مردان در خانه پنهان می شد و با ورود خشمگین به اتاق با ایفای نقش شوهر مژگان یا مریم به سمت مرد فریب خورده یورش می برد و با بستن دست و پای او به سرقت دارو ندارش و خالی کردن حسابش دست می زدند و با رها کردن طعمه های شان خانه را بدون به جا گذاشتن ردپایی ترک می کردند. در دومین روش منصور و حمید با پوشیدن لباس نظامی وارد خانه می شدند و در نقش مامور با دستگیری مردان هوسران آن ها را می ترساندند تا این که دارو ندارشان را می گرفتند و اگر کارت های بانکی شان خالی بود آن ها را مجبور می کردند تا در تماس با آشنایانشان پول میلیونی به حسابشان واریز کنند سپس با رها کردن مردان با دست و پاهای بسته در خانه های اجاره ای یک روزه آن جا را ترک می کردند.
فقط یک شکایت
اعضای این باند می دانستند طعمه های شان که بیشتر مردان متاهل بودند از ترس آبروی شان طرح شکایت نخواهند کرد و با خیالی آسوده به اقدامات سریالی خود دست می زدند و با پول های بادآورده برای آینده شان برنامه ریزی می کردند. این اقدامات ادامه داشت تا این که چهار دختر و پسر در آخرین شکار خود مردی را در اینستاگرام به خلوتگاهی در شرق تهران کشاندند که با ماشین مگان خود به آن جا رفته بود. این مرد هم شبیه دیگر طعمه ها به دام کشیده شد اعضای باند با بستن دست و پای او دارو ندارش را گرفتند و این بار سوئیچ مگان را هم برداشتند و خانه اجاره ای را ترک کردند. در این لحظه مرد فریب خورده برعکس دیگران به تقلا پرداخت و با داد و فریاد از همسایه ها کمک خواست. همین اقدام کافی بود تا همسایه ها پلیس را خبر کنند و ماموران با رساندن خود بالای سر مرد گرفتار او را در وضعیت اسفباری پیدا کنند. مرد مال باخته که چاره ای جز شکایت نداشت در بازجویی های پلیسی گفت: من در اینستاگرام با دختری به نام نسرین آشنا شدم او با ابراز علاقه اصرار کرد برای آشنایی بیشتر به خانه مجردی اش در شرق تهران بروم. وی افزود: خودم هم که علاقه مند بودم نسرین را از نزدیک ببینم تصمیم گرفتم به آن خانه بروم وقتی داخل شدم نسرین با عکس هایش متفاوت بود خب درک کردم نمی خواسته هویتش را همه بدانند بعد هنوز با هم حرف نزده بودیم که ناگهان دو مرد با لباس پلیس داخل آمدند آن ها با داد و فریاد من را به وحشت انداختند نمی دانستم چه واکنشی نشان دهم خیلی ترسیده بودم هر حرفی می زدند گوش می دادم تا این که دست و پایم را با چسب بستند .این مرد گفت: نسرین هم ادای وحشت زده ها را درآورد آن ها برای بی خیال شدن از بازداشت من کارت های بانکی ام را گرفتند و من رمزهایش را هم به آن ها دادم بعد موبایل و سوئیچ مگان را برداشتند و با تنها گذاشتن من در خانه فرار کردند وقتی دیدم نسرین هم با آن ها رفت فهمیدم از همان ابتدا فریب بوده است.
بازداشت دختر و پسر تبهکار
شنبه گذشته ماموران پلیس راهور در اتوبان تهران به کرج به خاطر تصادف رانندگی به خودروی مگان دستور ایست داده بودند که با رفتار عجیب دختر و پسری مواجه شدند . آن ها با پیاده شدن از مگان سعی کردند در جهت مخالف فرار کنند اما ماموران هر دو را بازداشت کردند و با توجه به دستور قضایی مبنی بر بازداشت سرنشینان مگان سرقتی آن ها را که مژگان و منصور نام دارند دستگیر کردند و تحویل پلیس آگاهی تهران دادند.
اعتراف
دختر و پسر ورزشکار که باور نمی کردند دستگیر شده باشند اصرار به بی گناهی کردند اما در پلیس آگاهی با مرد فریب خورده رودررو شدند و دریافتند یکی از مردان جرئت شکایت و افشای راز شوم این باند را داشته است. مژگان و منصور چاره ای جز اقرار نداشتند و پذیرفتند در قالب باندی به شکار مردان هوسران دست می زدند. صبح دیروز این دخترو پسر در شعبه سوم داسرای ناحیه 34 تهران پیش روی بازپرس احمدزاده قرار گرفتند. مژگان که گریه می کرد گفت: من و دوستم مریم ورزشکار هستیم منصور و دوستش به نام حمید هم ورزشکار هستند ما بعد از آشنایی تصمیم گرفتیم پولدار شویم و ازدواج کنیم همگی بیکار بودیم و راهی پیدا کردیم که زود پولدار شویم. وی افزود: من و مریم در اینستاگرام مردان را گول می زدیم و به خانه هایی که حمید و منصور اجاره کرده بودند می کشاندیم. منصور هم گفت:ما خانه های یک روزه را اجاره می کردیم بعد مریم یا مژگان مردان را به خانه می کشاندند می دانستیم مردان از ترس آبرو شکایت نمی کنند. این مرد ادامه داد:من و حمید یا در نقش شوهر مریم و مژگان یا با لباس نظامی در نقش پلیس وارد خانه می شدیم و با ترساندن مردان مجبورشان می کردیم همه خواسته های مان را انجام دهند. وی درپایان گفت: سه بار مردان را به شهریار بردیم و یک بار به شرق تهران که در آخرین بار ماشین مگان را هم سرقت کردیم و همین دردسر شد. بنابر این گزارش، این دختر و پسر روانه زندان شدند و تحقیقات پلیسی برای دستگیری مریم و حمید و شناسایی مردان فریب خورده، ادامه دارد.
تحلیل کارشناس
راه های خطرناک برای ازدواج
دکتر امیر رستگار خالد جامعه شناس و استاد دانشگاه| متاسفانه برخی دختران و پسران برای کسب درآمد و معیشت زندگی و برای فراهم کردن هزینه های ازدواج و تشکیل خانواده مرتکب خلاف هایی می شوند که از نگاه جامعه شناختی رواج این پدیده های غیراخلاقی خطرناک است زیرا شیوه اخاذی این قبیل جوانان به قدری نامناسب است که عاملی برای بروز اتفاقات ناگوارتر در آینده می شود. برخی از جوانان از طریق سایت هایی آگهی می دهند و سوژه های مد نظر خود را از این طریق به دام افکار شیطانی می اندازند و افرادی که قربانی و طعمه منفعت طلبی افراد سودجو می شوند ممکن است از ترس آبرو شکایت نکنند و همین مسئله سبب می شود تا بی بندوباری و بی اخلاقی در جامعه رواج یابد. با بالا رفتن فقر و افزایش مشکلات اقتصادی برخی جوانان توان ازدواج و تشکیل خانواده را ندارند و این امر سبب می شود تا برای کسب درآمد دست به روش های غیراجتماعی و ناهنجار بزنند زیرا مسائل فرهنگی و اجتماعی در دید این جوان فروریخته و با کمرنگ شدن معنویات در وجودشان به جای انتخاب راه حل درست مرتکب روش های غیراخلاقی می شوند تا در یک شب راه صدساله را طی کنند. متاسفانه نقش رسانه های بیگانه و الگوبرداری از رسانه های خارجی، به تاخیر افتادن سن ازدواج و در نتیجه شیوع و گسترش روابط نامشروع و بی بندوباری سبب می شود تا جوانان راه های غیراجتماعی نامناسب برای رسیدن به اهداف شان انتخاب کنند. فشار مشکلات اقتصادی ، نارضایتی زناشویی در برخی ازدواج ها ، چت های غیرمتعارف در فضای مجازی، برنامه های ماهواره ، فروریختگی معنویات، نادیده گرفتن ارزش ها و هنجارهای فرهنگی همگی بستر وقوع چنین جرم هایی را فراهم می کند. این قبیل حوادث وقتی در جامعه شیوع یابد می توان از آن به عنوان فحشای پنهان نام برد زیرا برخی افراد مجبورند غریزه شان را سرکوب کنند و در ظاهر خود را با حیا نشان دهند در حالی که در باطن درگیر یک فساد هستند. به لحاظ جامعه شناختی بالارفتن سن و نبود شرایط ازدواج سبب تمایل جوانان به اجرای این نقشه ها می شود و ساز و کارهای فرهنگی باید از سوی مسئولان تدبیر شود تا علاوه بر شرایط سهل و آسان ازدواج جوانان بتوانند منابع مالی مناسبی برای خود تهیه کنند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمد حسام مسلمی -دو هفته قبل بود که خبری مبنی بر توقیف دو تن گوشت در هتل پنج ستاره منتشر شد. بلافاصله دام پزشکی مشهد به این موضوع واکنش نشان داد و کشف گوشت آلوده را رد کرد؛ تکذیبیه ای که البته توسط اداره کل میراث فرهنگی استان و به نقل از مسئول واحد نظارت دام پزشکی مشهد منتشر شد. اما روز گذشته حمیدرضا کریم مدیرکل تعزیرات حکومتی استان به «خراسان رضوی» گفت: گوشت های توقیف شده آلوده بوده و در این زمینه پرونده در دادستانی تشکیل شده است. وی افزود: طبق کارشناسی که انجام شده، گوشت ها مشکل داشته و افراد به خاطر عرضه کالای غیر بهداشتی جریمه شده اند. از او درباره جزئیات بیشتر در این زمینه سوال می کنیم که می گوید: اجازه بدهید بیشتر بررسی و دقیق تر به شما اعلام کنم.در ادامه چندین بار با مدیرکل تعزیرات حکومتی استان تماس گرفتیم که پاسخی به تماس های ما داده نشد و در نهایت «کریم»، قاضی جلیلی، رئیس شعبه سیار تعزیرات حکومتی استان را برای پاسخ گویی معرفی کرد.
دام پزشکی در نامه به تعزیرات اعلام کرد گوشت ها مشکل داشته است
قاضی جلیلی، رئیس شعبه سیار تعزیرات حکومتی استان به خراسان رضوی در این باره می گوید: دام پزشکی در نامه ای به تعزیرات حکومتی تایید کرده که گوشت ها مشکل داشته و غیر بهداشتی بوده است. وی همچنین در پاسخ به این سوال که آیا همه گوشت ها مشکل داشته است؟ می گوید بله و می افزاید: دام پزشکی 5 مرداد، طی نامه ای به تعزیرات حکومتی اعلام کرد که تخلف وجود داشته و با عنوان عرضه غیربهداشتی گوشت گوساله، گوسفند ، مرغ و تخم مرغ در چهار هتل پنج ستاره مطرح شده است. همچنین طبق اعلام دام پزشکی مقادیر دیگری از گوشت ها منتظر نظر آزمایشگاه است و نتیجه مجدد به تعزیرات حکومتی اعلام خواهد شد.وی ادامه می دهد: میزان گوشت توقیف شده دو تن از چهار هتل بوده است. همچنین ارزش ریالی این گوشت های غیر بهداشتی، 130 میلیون تومان بوده است. از طرفی این گوشت ها از نظر تعزیرات حکومتی ارزش ریالی نداشته و با عنوان «تقلب در کسب» به بازرسی سازمان صنعت و معدن ارائه می شود.
تحت تاثیر صاحبان قدرت، نفوذ و سرمایه قرار نمی گیریم
وی تاکید می کند: تعزیرات حکومتی مدافع حقیقت و صیانت از حقوق زائران و مجاوران است و به هیچ عنوان تحت تاثیر صاحبان قدرت، نفوذ و سرمایه قرار نمی گیرد.
آلوده درست نیست عرضه غیر بهداشتی بوده است
اما جوادی نژاد رئیس شبکه دام پزشکی شهرستان مشهد در گفت و گو با «خراسان رضوی» همچنان آلوده بودن گوشت ها را رد می کند و می گوید: ما فعلا چهار هتل را به دلیل عرضه غیر بهداشتی به تعزیرات معرفی کردهایم و به قسمت اعظم محموله که از نظر ظاهری بازرسی کردیم و سالم بود، اجازه مصرف دادیم و بخشی از آن را نیز به آزمایشگاه فرستادیم اما متاسفانه هنوز جواب آن نیامده است و اگر جواب آن ارائه و اعلام شود که مشکل داشته است، حتما به دادسرا معرفی خواهد شد.وی در پاسخ به این سوال که تعزیرات اعلام کرده است، گوشت های توقیفی آلوده است و نظر دام پزشکی در این زمینه چیست؟ می گوید: کلمه آلوده کلمه درستی نیست، این کلمه بزرگی است، کارشناسی که برای بازرسی می رود، نظر کارشناسی خود را ارائه میکند و نظر کارشناسی طبق ضوابط تطبیق داده می شود و ما هیچ گونه اغماضی در این خصوص نداریم. هتل یا غیر هتل هم فرقی نمی کند چرا که اهمیت کار بالاست.وی تصریح می کند: اگر ما در بازرسی شک کنیم، آن را به آزمایشگاه ارسال می کنیم و آزمایشگاه نظر نهایی را به ما اعلام می کند. اگر مشخص شد که مشکل دارد، به صورت خودکار به دادسرا معرفی می شود.
جزئیاتی از میزان محموله توقیف شده
جوادی نژاد همچنین درباره میزان محموله نیز می گوید: کل محمولهای که در چهار هتل گرفته شده، شامل گوشت قرمز، سفید و تخم مرغ، حدود دو هزار و 200 کیلو بوده که از این میزان 207 کیلو از دو هتل به آزمایشگاه ارسال شده است.وی در پاسخ به این سوال که غیر بهداشتی بودن گوشت ها در هتل ها محرز شده است یا نه؟ نیز می افزاید: مشکلی که در هتل ها داریم این است که گاهی عرضه و تقاضا به هم نمی خورد، گوشت به اجبار می ماند و قانون پیش بینی نکرده که چه باید کرد اما به هر حال ما هر چهار هتل را به عنوان عرضه غیربهداشتی به تعزیرات معرفی کردیم و درخواست بررسی دادیم. رئیس شبکه دام پزشکی مشهد در پاسخ به این سوال که نتیجه آزمایش چه زمانی اعلام خواهد شد، اظهار می کند: ارائه نتیجه آزمایش دیر شده است. می گویم حتما پیگیری کنند و اطلاع رسانی می کنیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روز گذشته تصویر و متن نامه رئیس کل بانک مرکزی به رئیس جمهور منتشر شد. نامه ای که 12 خرداد امسال نوشته شد و 18 خرداد با دستور فوری رئیس جمهور به چهار وزیر بهداشت، صمت، کشاورزی و کار همراه بود. اکنون با گذشت یک ماه و نیم از این دستور، هنوز ابهاماتی درباره این که دستور فوق تا چه اندازه پیگیری شده وجود دارد. واقعیت این است که ماجرای ارز 4200 تومانی یکی از بحث برانگیزترین مباحث اقتصاد ایران در یک سال اخیر بوده است. ماهیت دونرخی شدن بازار ارز و فاصله قیمت ارز بازار آزاد و ارز 4200 تومانی شرایطی را رقم زد که قیمت گذاری کالاهای وارد شده با نرخ ارز 4200 و حواشی مختلف آن، سرخط خبرهای روز اقتصاد ایران شد. در این میان وضعیت حدود یک میلیارد یورو از 3.5 میلیارد یورو ارز اختصاصی به 10 شرکت واردکننده دارو و 10 شرکت واردکننده محصولات غذایی و مواد اولیه خوراکی نشان می دهد که سرنوشت این میزان ارز اختصاص یافته مشخص نیست. همچنین رسانه ای شدن این نامه پس از گذشت یک ماه و نیم از درخواست پاسخ فوری چهار وزارتخانه، احتمالا معنایی جز این نمی تواند داشته باشد که پیگیری ها به نتیجه منجر نشده است و متولی ارزی پس از نامه نگاری غیررسانه ای چاره ای جز رسانه ای کردن ماجرا نیافته است.
واضح است که در جریان جنگ اقتصادی کنونی، صیانت از ذخایر ارزی به اندازه نرخ ارز مهم است. اگر بانک مرکزی توانسته ثبات نسبی در بازار ارز و قیمت ارز ایجاد کند و روند قیمت را به طور محسوسی نزولی کرده است، به همان اندازه باید نگران صیانت از ذخایر ارزی کشور باشد. چانه زنی چندماهه با صادرکنندگان و تغییر چندباره دستورالعمل بازگشت ارز صادراتی بخش خصوصی با این هدف انجام شد که ارز حاصل از صادرات به کشور بازگردد که در عمل آمارها نشان می دهد، روند بازگشت ارز صادرات، روند مطلوبی در پیش گرفته است. تزریق به موقع ارز در بازار و ترغیب مردم و دلالان به فروش ارزهای خانگی و احتکار شده نیز برگ برنده دیگری بوده که در صیانت از ذخایر ارزی بانک مرکزی اهمیت داشته است. با این حال وجه سوم صیانت از ذخایر ارزی، به موضوع پیگیری ارز اختصاص یافته برای واردات بر می گردد. به ویژه در زمینه ارز 4200 تومان که محل فساد بوده و طمع سوء استفاده کنندگان را بر می انگیزد.
با گذشت بیش از یک ماه و نیم از ماجرا، طی روزهای اخیر، وزیر بهداشت از فساد در واردات برخی تجهیزات پزشکی با ارز 4200 تومانی خبر داده است و پیگیری های رسانه ای اش نشان می دهد که به اتفاقاتی که در این حوزه رقم خورده، حساسیت نشان داده است اما سه وزیر دیگری که مخاطب رئیس جمهور بوده اند باید پاسخ دهند که چه کرده اند؟ در این میان درباره وزارت کار نکاتی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. در شرایطی که یکی از مخاطبان نامه رئیس دفتر رئیس جمهور، وزیر کار بوده است، براساس گزارش ایسنا، وی روز گذشته در پاسخ به پرسش خبرنگاری در این باره، از نامه دفتر رئیس جمهور، ابراز بی اطلاعی کرده است. اگرچه معاون اقتصادی وزارت کار در گفت و گو با ایسنا به درستی اعلام کرده است که در نامه همتی به روحانی نامی از وزارت کار نیامده است اما در نامه دفتر رئیس جمهور، نام محمد شریعتمداری، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به عنوان یکی از چهار وزیری که مخاطب مطالبه رئیس جمهور است، آمده و باید این وزارتخانه در قبال ارز 4200 تومانی دریافتی توسط شرکت های متعدد زیرمجموعه هایش در شستا و صندوق بازنشستگی توضیح دهد.
در این میان سکوت وزیران صمت و کشاورزی نیز باید شکسته شود و توضیح دهند که در قبال پیگیری ارز 4200 تومانی شرکت هایی که از سوی این دو وزارتخانه معرفی شده اند، چه کرده اند. این مسئله به این دلیل مهم است که دو شرکت مهم دولتی پشتیبانی امور دام و شرکت بازرگانی دولتی ایران که هر دو زیرمجموعه وزارت جهاد کشاورزی بوده اند، بیش از نیمی از مبلغ رفع تعهد نشده ارزی را در اختیار دارند.
در این شرایط و با وجود جنگ ارزی، ضرورت صیانت از ذخایر ارزی و پیگیری ارز اختصاص یافته برای امنیت غذا و دارو، مسئله ای است که حیاتی بودن آن کاملا روشن و بدیهی است و نباید شفاف سازی و پیگیری آن را به تعویق انداخت. اکنون باید دفتر رئیس جمهور به صراحت نتیجه پیگیری خود در این باره از چهار وزارتخانه را مطالبه کند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پیش نویس لایحه «مالیات بر فعالیتهای اختلالزا» که به تازگی توسط وزارت اقتصاد به هیئت دولت ارسال شد، شامل بخش های طلا، ارز و خودرو می شود ولی شامل بخش مسکن نیست.دراین لایحه فرمول دریافت مالیات از این فعالیت ها ذکر شده که تغییرات جدی دراین بخش دارد .
به گزارش فارس، پیشنویس لایحه «مالیات بر فعالیتهای اختلالزا» در تاریخ 25 تیر توسط وزارت اقتصاد به هیئت دولت ارسال و مراحل بررسی آن در کمیسیون اقتصادی هیئت دولت آغاز شد. در لایحه پیشنهادی برای کلیه داراییهای مشمول این لایحه، علاوه بر نرخ مالیاتی ۲۵ درصد به عایدی متعارف آن، بقیه عایدی نیز به عنوان درآمد اختلالزا از مودی مالیاتی دریافت خواهد شد. به عنوان مثال فرض کنید خانوادهای با خرید ۵۰۰ قطعه سکه بهار آزادی بازده ۲۰۰ درصدی کسب کرده باشد، بدیهی است اگر سرمایهگذاری این خانواده در سپرده بانکی بود، حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد بازده داشت و معاف از مالیات می شد، لیکن از آن جایی که سرمایهگذاری در سکه طلا جزو مشوقهای سرمایهگذاری مولد محسوب نمیشود، ابتدا ۱۵ تا ۲۰ درصد عایدی آن مشمول مالیات ۲۵ درصد و بقیه عایدی به عنوان مالیات اضافه دریافت می شود. دیگر نکته مهم این لایحه، بررسی حسابهای بانکی با سطح معینی از گردش است، با هدف جلوگیری از فرار مالیاتی اشخاصی که گردش حساب بانکی آن ها بیش از آستانه (اشخاص حقیقی بیش از ۳۰ میلیارد ریال و اشخاص حقوقی بیش از ۱۰۰ میلیارد ریال در سال) باشد. علاوه بر تسلیم اظهارنامه در موعد مقرر باید معین کنند این میزان گردش حساب بابت چه فعالیتهایی بوده است. در صورتی که فعالیتها مشمول کالاهایی که نیاز مصرفی خانوارهاست (اعم از اساسی و بادوام) و فلزات گران بها و ارز و دیگر مصادیقی نباشد که توسط هیئت وزیران اعلام شده است، مشمول مالیات اضافی نخواهد شد و تنها مالیات مربوط دریافت خواهد شد. دیگر نکته مهم این لایحه حذف چکهای مسافرتی و قید کردن موضوع فعالیت در بخش شرح چکهای عادی است چرا که چک های مسافرتی در گردش حسابهای بانکی لحاظ نمیشود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سارا اصلانی
شنبه شب در سالن والیبال منامه بحرین صحنهای از تاریخسازی سروقامتان ایران به نمایش درآمد؛ آنجا که شاگردان جوان بهروز عطایی با فتح قله قهرمانی جهان برای اولین بار، برگ زرین دیگری به تاریخ پر غرور ایران اضافه کردند. ایتالیا 2- ایران 3. فینال رقابتهای والیبال قهرمانی زیر ۲۱ سال جهان درحالی به میزبانی بحرینیها برگزار شد که جوانان تاریخساز ایران موفق شدند در یک بازی حساس و نفسگیر، انتقام خود را از لاجوردیپوشان بگیرند. تیم ملی والیبال جوانان ایران که در مرحله یکچهارم نهایی بازی را مقابل ایتالیا واگذار کرده بود، این بار اما تشنه قهرمانی بود. درشرایطی که بهترین عملکرد ایران در مسابقات جوانان جهان مربوط به سال 2007 بود که ایران با هدایت مصطفی کارخانه توانسته بود عنوان سومی را کسب کند اما این بار به آنچه لایقاش بود با بهروز عطایی رسید تا این قهرمانی تاریخی، در سایت فدراسیون جهانی والیبال بازتاب داشته باشد و FIVB در تشریح دلاوری جوانان ایران چنین بنویسد: «درخشش پوریا یلی و کاپیتان امیرحسین اسفندیار باعث شد ایران برای اولینبار قهرمانی در رقابتهای زیر ۲۱ سالههای جهان را به دست آورد.» البته کار به همینجا ختم نشد تا در پایان این رقابتها نام 3 ایرانی در تیم منتخب والیبال قهرمانی جوانان جهان ۲۰۱۹ خودنمایی کند. نام امیرحسین اسفندیار(ارزشمندترین بازیکن)، مرتضی شریفی به همراه دانیل لاویا از ایتالیا(بهترین اسپکر) و محمدرضا حضرتپور(بهترین لیبرو) هم در تیم منتخب جهان قرار گرفت تا افتخارآفرینی ایران کامل شود. نکته قابلتامل و اسفناک اما عدم پخش مسابقه فینال از صدا و سیمای ایران بود. موضوعی که بازتاب خبری گستردهای داشت تا جایی که حتی صدای وزیر ارتباطات هم درآمد تا در توئیتی جنجالی چنین بنویسد: «بیست! جوانان والیبالی ایران، گل کاشتند و حالا قهرمان جهانند. عالی بودن و عالی نتیجه گرفتند. بازی هیجانانگیز اونها رو مستقیم از طریق تلویزیون اینترنتی دیدم، بینظیر بودند!» او درحالی به قول خودش از تلویزیون اینترنتی این مسابقه مهم را پیگیری کرد که شاید خیلی از مردم عادی به دلیل مسائل و مشکلات مرتبط با اینترنت و... دسترسی به چنین امکانی را هم نداشتند و از دیدن یک مسابقه تاریخی محروم ماندند! مسعود سلطانیفر وزیر ورزش و جوانان هم در پیامی به رئیس سازمان صدا و سیما از عدم پخش بازی فینال رقابتهای قهرمانی والیبال جوانان جهان در رسانه ملی انتقاد کرد و گفت توقع داشته این بازی تاریخی از تلویزیون پخش شود. محمدرضا داورزنی معاونش نیز در تشریح علت ماجرا به کارشکنی بحرینیها در پخش مسابقات زیر 21سال جهان اشاره کرد تا بگوید: «مجموعه پخش با شرکت IMG قرارداد دارد و بازیها را از طریق تلویزیون اینترنتی پخش میکند. شرکتی که با فدراسیون جهانی قرارداد پخش داشت، گفت به دلیل تحریمها نمیتواند با ایران قراردادی ببندد. فدراسیون جهانی والیبال گفت میتوان این مسابقات را به صورت اینترنتی پخش کرد، اما دوستان نتوانستند برای کیفیت IMG سیگنال بگیرند. تنها در شبکه بحرین مسابقات پخش میشد که آنها با ما همکاری نکردند. فدراسیون جهانی گفت میشود اینترنتی پخش کرد اما تصاویر کیفیت مناسب نداشت.» حالا که کار از کار گذشته اما معاونوزیر به دنبال پیگیری ماجرا از طریق فدراسیون جهانی است! بهروز عطایی اما درحالی از عدم پخش رقابت تاریخساز شاگردانش در ایران گلهمند است که علت اصلی ماجرا را نمیداند و به خراسان میگوید: «شبکه بحرین، 5 بازی اول این رقابتها را ضبط نکرد و اصلا دوربینهای مستقر در سالن مسابقات روشن نبود. اما هر 3 بازی ما مقابل بحرین، برزیل و ایتالیا توسط شبکه بحرین پخش شد ولی من واقعا نمیدانم دلیل پخش نشدن این بازیها توسط تلویزیون ایران چه بود. برای من هم سوال است که چرا صداوسیما مسابقات ما را پخش نکرد.» او اما در تمجید از شاگردان طلاییاش میگوید: «درحالی باید در فینال به مصاف ایتالیا میرفتیم که با توجه به باختمان به این تیم در مرحله یکچهارم نهایی، طبیعی بود که باید با استراتژی متفاوتتری بازی میکردیم. خوشبختانه کادرفنی من این بخش از کار را به بهترین شکل انجام دادند و اطلاعات دقیقی در اختیار بازیکنان گذاشتند. ایتالیا تا پیش از فینال هیچ شکستی نداشت و بسیار تکنیکی، تاکتیکی و پیچیده بازی میکرد. به همینخاطر مجبور بودیم در جریان بازی فینال از تکینکها و تاکتیکهای مختلفی استفاده کنیم. بازیکنان برای برد در فینال نیاز به ذهنیت قویتری داشتند. آنها اجازه ندادند تمرکزشان در طول بازی مقابل ایتالیا از بین برود و درنهایت روی سکوی قهرمانی جهان ایستادند.» عطایی درحالی فینال جنجالی را به سود ایران خاتمه داد که از بازیهای 5 سته، به عنوان جنگ تفکرات سرمربیان یاد میشود. کادرفنی ایران که در راس آن بهروز عطایی قرار داشت درحالی به مصاف کادرفنی ایتالیا رفت که درکنار مونیکا کرستا به عنوان تنها بانوی سرمربی در جریان رقابتهای قهرمانی جوانان جهان- بحرین، چهره خولیو ولاسکوی افسانهای بهعنوان مدیر فنی والیبال جوانان لاجوردیپوش به شدت خودنمایی میکرد. مردی که زیر و بم والیبال ایران به خوبی از حفظ است. با این حال اما تفکرات عطایی درحالی به هوش بالای پروفسور چربید که سرمربی تیم ملی ایران در تشریح ماجرا چنین میگوید: «ولاسکو خیلی تلاش کرد که ایتالیا بازی را نبازد. بین تمام ستها او پشت نیمکت تیم ملی ایتالیا میرفت و فکر میکنم که مشاوره میداد. این درحالی است که ولاسکو شناخت خوبی از بازیکنان ایران دارد. او به خوبی با تفکرات و ویژگیهای رفتاری بازیکنان ما آشناست و تمام تلاشاش را کرد که ایتالیا نبازد اما درنهایت ما برنده جنگ تاکتیکها بودیم.»
بـرش
عناد رسانه بحرینی به اوج رسید
تیم ملی والیبال جوانان ایران درحالی عنوانی قهرمانی رقابتهای قهرمانی جهان را به خود اختصاص داد که یک سایت بحرینی به شکل عجیبی قهرمانی ایران در این رقابتها را حذف کرد. به گزارش فارس سایت «الوطن» بحرین در سانسوری عجیب در تیتر و متن خبرش به قهرمانی والیبال ایران اشارهای نکرد و فقط به مقام هشتمی بحرین در این مسابقات اکتفا کرد. این خبر در نوع خودش عجیب است و پوشش ندادن فینال رقابتها به خاطر نام ایران به این شکل نشان از عناد رسانه بحرینی دارد. پیش از این خبرگزاری رسمی این کشور نیز در تیتر خبرش نام ایران را سانسور کرده بود.
رهبر انقلاب: ملت را شاد کردید، از شمامتشکرم
رهبر معظم انقلاب در پیامی قهرمانی تیم والیبال جوانان ایران را تبریک گفتند. متن پیام به این شرح است:
باسمه تعالی
جوانان عزیز
قهرمانی شما را تبریک می گویم، دل ملت را شاد کردید، از شما متشکرم.
سید علی خامنهای ۶ مرداد ۱۳۹۸
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هیئت وزیران در جلسه عصر دیروز خود که به ریاست حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی برگزار شد، با تعیین شروطی و بدون اشاره به تعرفه برق، با استخراج فراوردههای پردازشی رمزنگاری شده نظیر بیت کوین به عنوان یک فعالیت صنعتی با دریافت مجوز از وزارت صنعت، معدن و تجارت موافقت کرد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، به موجب این تصمیم، استفاده از رمز ارزها صرفاً با قبول مسئولیت ریسک از سوی متعاملان است و مشمول حمایت و ضمانت دولت و سیستم بانکی نمی شود و بهرهگیری از آن در مبادلات داخل کشور نیز مجاز نیست. افزون بر این، فعالیت مورد اشاره همچون دیگر فعالیت های صنعتی، مشمول مالیات خواهد بود و شمول معافیت از مالیات، منوط به صدور رمز ارز و بازگرداندن ارز به دست آمده به چرخه اقتصادی کشور است. اگرچه در مصوبه به تعرفه برق این واحدها اشاره ای نشده است اما پیش از این نرخ پیشنهادی وزارت نیرو برای تعرفه برق استخراج رمز ارز، حدود هفت سنت، معادل حدود 850 تومان بود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه اجتماعی- شاخ آفریقا را شاید در نقشه دیده باشید؛ به شرقی ترین بخش آفریقا که در نقشه شبیه یک شاخ است، شاخ آفریقا می گویند اما در اینستاگرام، شاخ ها تند و تیز نیستند، شاید از نظر تعداد دنبال کننده ها، در رده های بالا باشند اما خیلی اوقات در محتوا و سبکی که در مسائل اجتماعی ارائه می دهند خیلی آرام و نرم عمل می کنند. شاخ های اینستاگرامی الزاما شخصیت های با فرهنگ فاخر یا تحصیل کرده نیستند. گاهی یک فرد کاملا معمولی با نمایش چهره ای بی پرده از زندگی شخصی و خصوصی اش با پیام هایی کاملا ضدفرهنگ تبدیل به شاخ اینستاگرام می شود. سوی دیگر نیز کاربران و دنبال کننده ها هستند که اغلب نیز ممکن است روش و منش آن شاخ را نپسندند اما مرور رفتارها و واکنش هایش را به عنوان یک سرگرمی و گذران وقت در فضای مجازی می پذیرند. در چند وقت اخیر و پس از برخی اتفاقات ناخوشایند که از ناحیه شاخ ها و برخی سلبریتی ها در فضای مجازی گریبان جامعه را گرفت موضوع ضرورت نظارت بر محتوای فضای مجازی جدی تر از سوی دستگاه های مسئول مطرح شد. حالا پلیس فتا اعلام کرده است که رفتار و کردار شاخ های اینستاگرام را رصد می کند.
آغاز طرح شناسایی شاخ ها
سردار وحید مجید رئیس پلیس فتای ناجا در همین زمینه درباره فعالیت برخی از صفحات پرطرفدار اینستاگرامی در حوزه مدلینگ و ... که اصطلاحا با عنوان شاخهای اینستاگرامی شناخته می شوند، گفت: سال گذشته طرحی را در پلیس فتا آغاز کردیم که در پی آن تذکرات لازم به این افراد داده شده و نکاتی را به آنان مطرح کردیم.سردار مجید درباره فعالیت برخی از این صفحات در تبلیغ صفحات شرط بندی و قماربازی نیز گفت: این افراد در حوزه رصد و شناسایی پلیس هستند و اگر تخلفی کنند با هماهنگی دستگاه قضایی با آنان برخورد خواهد شد.
تغییر رفتار شاخ ها؟
وی درخصوص این که آیا با مواردی نیز برخورد شده است؟ به ایسنا گفت: مواردی بوده که این افراد احضار هم شدهاند که درباره برخی از این افراد تغییر رفتارهایشان ناشی از برخورد با آن ها بوده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
علی نوری/ فرماندار بردسکن ازاختصاص 50 هزار پاکت سیمان هدیه مقام معظم رهبری به سیل زدگان این شهرستان به ارزش 750 میلیون تومان خبرداد.مجتبی شاکری گفت: به ازای هر واحد، 160 پاکت سیمان داده می شود که تاکنون 50 نفر از متقاضیان از این هدیه رهبری بهره مند شده اند.فرماندار بردسکن در بازدید از روند ساخت واحدهای مسکونی مناطق سیل زده روستاهای جلال آباد، محمدآباد، کلاته نو و سیف آباد به خبرنگار ما گفت: در پی وقوع سیل فروردین امسال به هزار و100 واحد مسکونی در 35 روستای شهرستان خسارت وارد شد که ازاین تعداد 790 واحد نیاز به احداث دارد و 310 واحد تعمیری است.
آغاز عملیات اجرایی 310 واحد مسکونی
رئیس شورای هماهنگی مدیریت بحران بردسکن با بیان این که در فاز اول براساس سهمیه ابلاغی از استان عملیات اجرایی 310 واحد آغاز شده است افزود: برای تمامی واحدهای خسارت دیده پروانه رایگان ساختمانی صادرو تشکیل پرونده انجام شده و تاکنون 250 واحد معرفی به بانک و انعقاد قرارداد شده است. شاکری افزود: قسط اول تسهیلات برای این تعداد از متقاضیان آزاد شده و به تامین اسکلت ساختمانی توسط بنیادمسکن اقدام شده است. وی بیان کرد: تاکنون 200 واحد اسکلت (سازه پیچ و مهره) تحویل متقاضیان و 190 واحد عملیات آوار برداری انجام شده است. وی همچنین گفت: عملیات پی کنی و شفته برای 250 واحد انجام و 120 واحد نیز در مرحله آرماتور بندی و 80 واحد نیز فنداسیون آن اجرا شده است. فرماندار بردسکن مطرح کرد: در مجموع از 310 واحد سهمیه ابلاغی به شهرستان ظرف دوماه اخیربرای 60 واحد اسکلت نصب و 30 واحد عملیات دیوار چینی انجام شده است و 20 واحداجرای سقف دارد و پنج واحد در مرحله نازک کاری است. شاکری قول داد در صورتی که متقاضیان پای کار باشند، امید است تا پایان آبان ماه قبل از فصل سرما 30 درصد از واحدهای خسارت دیده ناشی از سیل تکمیل و تحویل متقاضیان شود.
بازدید مدیرعامل مجمع خیرین
وی به بازدید مدیرعامل مجمع خیرین خراسان رضوی و جمع دیگری از خیرین به این شهرستان اشاره کرد و گفت: مقرر شد در مناطق عشایری بخش انابد 50 واحد توسط خیرین از مرحله سفت کاری به بعد انجام شود و دریکی از روستاها نیز به همت ستاد سیل زدگان استان 20 واحد خسارت دیده صفر تا 100 آن تکمیل و برای تجهیز وسایل مورد نیاز منزل و اشتغال آن ها نیز اقدام شود. وی اظهار کرد: به محض تخصیص اعتبار لازم عملیات اجرایی بقیه واحدهای خسارت دیده نیز آغاز خواهد شد. فرماندار بردسکن مطرح کرد: دولت به ازای هر واحد خسارت دیده 40 میلیون تومان تسهیلات قرض الحسنه بازسازی و 10 میلیون تومان کمک بلاعوض اختصاص داده است و متقاضیانی که پروژه خود را اجرا کرده اند قسط اول آن آزاد شده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
جواد نوائیان رودسری – وقتی خاطرات «یوگینا گینزبرگ»، زنِ جان به در برده از اردوگاههای سیبری را میخوانم، به نظرم شبیه افسانه است؛ افسانهای دهشتناک که گاه مفهوم یک تراژدی تمام عیار را در ذهنم تداعی میکند. روایتی که باید واقعی بودن آن را بپذیرم؛ روایت زنی که در دمای منهای 60 درجه، ناچار بود کار کند، غذای یخ زده بخورد و به روح دیکتاتوری مانند استالین، درود بفرستد! برای آن هایی که اندکی با تاریخ اتحاد جماهیر شوروی آشنایی دارند، اردوگاههای کار اجباری در سیبری، مفهومی مخوف است؛ جایی که زندانیان را با یخ و سرما شکنجه میدادند؛ مکانی در آخر دنیا که هیچ چیز را نمیتوان در ورای آن تصور کرد. زندانیان این اردوگاههای مرگ، آن را با نام «گولاگ» میشناختند؛ مخفف جملهای روسی به معنای «اداره کل اردوگاههای کار و اصلاح».
بهانه دادن به دست «افعی گُرجی»
پس از قتل «کاروف»، از اعضای بلندپایه حزب کمونیست شوروی، در اول دسامبر سال 1934(10 آذر 1313)، قصابی آغاز شد. شهرت داشت که محبوبیت بیش از حد «کاروف»، کار دستش داده و رفیق استالین را درباره بقای قدرت خودش نگران کرده است. دستگاه سلاخی دیکتاتور به راه افتاد. استالین حالا مبدل به همان موجودی شده بود که منتقدانش از آن به «افعی گُرجی» تعبیر میکردند؛ او اصالتاً از اهالی گرجستان بود. سه چهارم افسران ارتش و تقریباً تمام اطرافیان لنین و دوستان پیشین استالین، به جوخههای اعدام سپرده شدند یا سر از گولاگها در آوردند تا زندگی به شیوه مرام اشتراکی را بهتر و عمیقتر حس کنند! ماشین کشتار و شکنجه، به بهانههای واهی، همه را به دام میانداخت، حتی وابستگان و سرسپردگان به مارکسیسم را. استالین که فرجام حاکمیت دیکتاتورمآبانه بر جامعه دهقانی را در مرگ ذلتبار تزار نیکلا دیده بود، تصمیم گرفت شوروی را از اقتصاد کشاورزی به سوی اقتصاد صنعتی هدایت کند؛ لقمه گندهتر از دهانی که باید با عبور از روی جنازه میلیونها انسان بیگناه در روستاها و شهرهای روسیه، آماده بلعیدن میشد.
برده داری در گولاگ
اقدامات استالین، قحطی بزرگ و فراگیری را به وجود آورد. دولت نمیتوانست هزینههای سرسامآور صنعتی کردن را بپردازد و نیاز به نیروی کار ارزان را، هر لحظه بیشتر احساس میکرد. راهکاری که به ذهن استالین خطور کرد، تقویت جمعیت گولاگها بود. روستاها از مردان کشاورز تهی شد؛ همه را به عنوان مخالف حکومت، بازداشت و روانه سیبری و دیگر نقاط شمال روسیه میکردند؛ جایی که کارگاههای صنعتی به روی روستاییان بخت برگشته آغوش میگشود! الکساندر سولژ نیتسین در کتاب مشهورش، «مجمعالجزایر گولاگ»، روایتهای تلخ و در عین حال، نیشداری را درباره چگونگی شکار گولاگنشینهای مادرمرده آورده است: «کالگانوف، مأمور پیشین چکا(پلیس مخفی شوروی)، تلگرامی را به یاد دارد که به تاشکند رسیده بود: دویست نفر را بفرستید! اما کفگیر به تهِ دیگ خورده بود و به قرار معلوم، دیگر کسی نمانده بود که بازداشت شود!» مأموران استالین حتی به کولیها و دورهگردها هم رحم نمیکردند؛ همه آن ها خیلی زود، افتخار عضویت در گولاگ را پیدا میکردند؛ ظاهراً اسم هیتلر اشتباه بد در رفته بود! او دستور میداد کولیها را به صورت هدفمند بکشند؛ مرگی سریع و شاید اندکی دردناک، اما استالین، آن ها را محکوم به مرگی تدریجی میکرد که از آغاز تا انجام مراسم اعدام، ممکن بود چند دهه طول بکشد!
آمار قربانیان
آمارهای دقیقی از قربانیان اردوگاههای کار اجباری استالین وجود ندارد؛ برخی گزارشها خبر از نگهداری 14 میلیون روس، بین سالهای 1929 تا 1953 در این 53 اردوگاه و 425 کلنی هولناک میدهد؛ گزارشهای دیگری هم وجود دارد که تعداد زندانیان را از مرز 21 میلیون نفر میگذراند. یک آمار تأیید نشده هم، درباره حضور شش هزار و 513 ایرانی در این اردوگاهها وجود دارد؛ ایرانیهایی که لابد، در سودای زیستن زیر پرچم حکومت شورایی، سر از مسکو درآورده و یکراست به سیبری فرستاده شده بودند تا تکلیف خود را در قبال حزب مادر به انجام برسانند! اینکه چه تعداد از تبعیدیهای سیبری، طعم تلخ مرگ در اسارت را چشیدهاند، معلوم نیست. یکی از این زندانیان به یاد میآورد که چگونه همبندش، خود را برای رهایی از شرایط دشوار گولاگ، زیر چرخهای یک کامیون انداخت:«خون واسیلی روی زمین جاری شد، اما خیلی زود یخ بست و فقط رنگی از آن بر کف جاده باقی ماند!» آفتاب در سیبری، بسیار نامهربان بود. زمستانها، سرمای هولناک امان همه را میبرید و دمای 40 تا 70 درجه زیر صفر، خیلی زود، جمعیت آسایشگاهها را نصف میکرد و تابستان هم، در حالی فرا میرسید که میلیاردها پشه از سر و کول تبعیدیها بالا میرفتند و خون آن ها را لاجرعه سر میکشیدند! بیهوده نبود که تلگرافهای کمبود نیرو، دایم به اقصی نقاط این کشور مخابره میشد تا افراد تازه نفس را به مسلخ بفرستند.
گوشتهای جلوی توپ!
جنگ جهانی دوم برای استالین، یک فرصت استثنایی بود؛ فرصتی که میتوانست همه جنایتهایش را زیر خروارها خاک ناشی از تخریب و تجاوز آلمانیها، پنهان کند. به دستور او، تبعیدیهای سیبری را به میدان نبرد آوردند تا جاده صاف کن باشند؛ مظاهر مساوات و انسانیتی که کمونیستها از آن دم میزدند، خیلی زود به گوشت جلوی توپ تبدیل شدند! هزاران نفر از آن ها، هنگام ساخت جاده و پُل، هدف حمله قرار گرفتند و از بین رفتند، بدون اینکه نامی از آن ها به عنوان قهرمان جنگ باقی بماند. این وضعیت تا سالها پس از جنگ و در واقع تا زمان مرگ استالین در 5 مارس 1953، ادامه داشت؛ بعدها، خروشچف، ضمن سخنانی در یک محفل دوستانه در کوبا، پرده از جنایات استالین در سیبری برداشت؛ جنایات هولناکی که هیچگاه چنان که باید و شاید مورد تحلیل و بررسیهای تاریخی دقیق قرار نگرفت. در تمام دورانی که گولاگها فعالیت داشتند، افراد اندکی موفق به فرار شدند؛ فرار از آن جهنم یخ، تقریباً غیرممکن بود؛ آنقدر که افرادی مانند «پیتر ویر» را تشویق به ساخت فیلم جذاب و دیدنی «فرار از گولاگ»، بر اساس روایت معدود فراریان آن مهلکه کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نبی شریفی-بالاخره کارزار انتخابات ریاست جمهوری افغانستان بامداد روز گذشته و درست دو ماه مانده به انتخابات آغاز به کار کرد. انتخاباتی که تاکنون دوبار در ۲۰ آوریل (31 فروردین) و ۲۰ ژوئیه (29 تیر) به تاخیر افتاده و قرار است در تاریخ ششم مهر آینده برگزار شود. عبدالعزیز ابراهیمی معاون سخنگوی کمیسیون مستقل انتخابات در مصاحبه با آوا گفته که برای هر نامزد ٤٤٢ میلیون افغانی (67 میلیارد و 184 میلیون تومان) تعیین شده است و هیچ نامزدی بیشتر از سقف تعیین شده نمی تواند هزینه کند. هرچند منابع آگاه داخل افغانستان گفته اند که رقم واقعی هزینه ستاد انتخاباتی هر نامزد حداقل پنج برابر رقم اعلام شده خواهد بود. سقف تعیین شده هزینه کارزارهای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری پیشرو در مقایسه با انتخابات پیشین در سال ۲۰۱۴ افزایش بیش از ۴۴ برابر را نشان میدهد. این رقم در انتخابات پیشین ریاست جمهوری حدود ۱۰میلیون افغانی اعلام شده بود. عبدالعزیز ابراهیمی تاکید کرده است که هیچ نامزدی در دوره کمپین نمی تواند از امکانات دولتی استفاده کند. با این حال، نامزدهای ریاست جمهوری از تیم حاکم هراس دارند و از زمان ثبت نام تا کنون اشرف غنی، رئیس جمهور این کشور را به سوء استفاده از ظرفیت های حکومتی برای کمپین انتخاباتی متهم کرده اند. «بشیر بیژن» از منتقدان حکومت وحدت ملی که مشروعیت ساختار و نوع فعالیت مسئولان دولت را زیر سوال می برد، به عنوان معاون اول دسته انتخاباتی نور الحق علومی، در گفت وگو با آوا، اظهارکرد: «غنی که با کودتا هنوز در کرسی حضور دارد بدون شک از امکانات دولتی برای کمپین استفاده می کند.» تنور انتخاباتی افغانستان در سایه آتش های طالبان و دیگر گروه های مسلح تروریستی و خرابکار در حالی داغ شده که براساس ماده ۷۶ قانون انتخابات، نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری میتوانند تا ۴۸ ساعت قبل از شروع روز انتخابات به کارزارهای انتخاباتی خود بپردازند. نامزدهای انتخابات همچنان مکلف اند که در جریان کارزارهای شان، گزارشهای منظم از مصارف مالی شان را به شکل ماهانه، به کمیسیون شکایات ارائه کنند، هرچند که وجود فساد در لایه های دستگاه های اجرایی، نظارت بر هزینه انتخابات را دشوار کرده است. در این دور از انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، محمد اشرف غنی، دکتر عبدا... عبدا...، گلبدین حکمتیار، احمد ولی مسعود ، حکیم تورسن، شیدا محمد ابدالی، عنایت ا... حفیظ، عبداللطیف پدرام، غلام فاروق نجرابی، نورالحق علومی، محمد حنیف اتمر، فرامرز تمنا، محمد شهاب حکیمی، رحمت ا... نبیل، محمد ابراهیم الکوزی، نورالرحمان لیوال، زلمی رسول و سید نورا... جلیلی برای به دست آوردن سمت ریاست جمهوری با هم رقابت میکنند. جدااز هزینه نامزدهای انتخاباتی که توسط حامیان داخلی و دولت های حامی هر نامزد در خارج تامین می شود، کمیسیون انتخابات افغانستان گفته که برگزاری این انتخابات ۱۴۹ میلیون دلار (یک تریلیون و 788 میلیارد تومان) هزینه خواهد داشت که به گفته این کمیسیون ۹۰ میلیون دلار آن توسط دولت افغانستان و ۵۹ میلیون آن توسط نهادهای بینالمللی تامین میشود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آخرین گزارش بانک مرکزی از معاملات مسکن در پایتخت نشان می دهد که در اولین ماه تابستان، بازار مسکن راکد و کم معامله بوده و روند رشد قیمت ها هم متوقف شده است. طبق این آمار در تیر، چهار هزار و 790 معامله در بازار ملک تهران انجام شده است که 64.6 درصد کمتر از تیر 97 است. متوسط معاملات مسکن در تهران در چهار سال گذشته، 12 هزار و 500 معامله در ماه بوده است که رقم ثبت شده در تیر، از نصف این مقدار هم کمتر است.
در همین حال، متوسط قیمت ها نیز در تیر فقط 0.4 درصد رشد کرده است. متوسط یک مترمربع واحد مسکونی در تهران در خرداد امسال 13 میلیون و 299 هزار تومان بوده است که این رقم در تیر به 13 میلیون و 351 هزار تومان رسیده است. رشد اندک قیمت ها در تیر در حالی است که طی دو ماه اردیبهشت و خرداد، قیمت مسکن 12.5 و 5 درصد رشد را ثبت کرده بود. جهش 12.5 درصدی در اردیبهشت، بیشترین رشد ماهانه در چهار سال اخیر بود. اما بعد از آن تب و تاب بازار به مرور خوابید تا این که در ماه جاری، رشد قیمت به طور عملی متوقف شد.
مقایسه قیمت ها با ماه مشابه سال قبل نیز نشان می دهد که قیمت مسکن در پایتخت نسبت به تیر97 حدود 2 برابر (91.5 درصد رشد) شده است. گفتنی است بیشترین متوسط قیمت مربوط به منطقه یک تهران با 29.8 میلیون تومان و کمترین میزان حدود شش میلیون تومان مربوط به منطقه 18 بوده است. بیشترین معاملات به واحدهای 50 تا 60 متری اختصاص داشته است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
الهه آرانیان- اگر تالکین و جرج مارتین در دوران معاصر «ارباب حلقهها» و «بازی تاج و تخت» را مینویسند که بعدها کارگردانها به سراغشان میروند و نوشتههایشان را تبدیل به فیلم و سریال حماسی میکنند، حکیم فردوسی، هزار سال پیش شاهنامه، بزرگترین اثر حماسی جهان را سرود اما هنوز فیلم و مجموعه شایستهای بر اساس آن ساخته نشده است. در حالی که این اثر هزاران بازی تاج و تخت را در دل خود دارد. در ادامه، تنها به یک جنبه از ظرفیتهای شاهنامه برای ساختن آثار نمایشی اشاره میکنیم؛ موجودات افسانهای مانند سیمرغ، دیو و اژدها و رابطهشان با انسانها.
سیمرغِ یاریدهنده
یکی از موجودات غیرانسانی شاهنامه، پرندهای به نام سیمرغ است. «زال»، پدر رستم در پناه سیمرغ بزرگ میشود و رشد میکند. سیمرغ یکی از پرهای خودش را به زال میدهد تا هر وقت نیاز به کمک داشت، از آن استفاده کند. این پرنده در دو جا کمکهای مهمی به زال و رستم میکند؛ یکی موقع به دنیا آمدن رستم که به زال میگوید پهلوی رودابه را بشکافد و نوزاد را بیرون بیاورد و بعد هم طرز تهیه یک مرهم را به او آموزش میدهد. کمک دیگر سیمرغ در نبرد رستم با اسفندیار است. رستم که حریف اسفندیار نمیشود به کمک سیمرغ میفهمد چشم اسفندیار آسیبپذیر است و او میتواند تیر زهرآگین را به چشمش بزند. سیمرغ در شاهنامه چند ویژگی مهم دارد از جمله بزرگی جثه، قدرت شفابخشی، مهربانی و نگهبانی و از همه مهمتر دانایی و کاردانی.
از دیو سیاه تا تهمورث دیو بند
در شاهنامه فردوسی دیو به معنی بیگانه، دشمن، اهریمن و در جاهایی، آدم بدکردار است. یکی از ویژگیهای مهم دیوها این است که وارونه عمل میکنند. در شاهنامه تقریباً به 9 دیو برمیخوریم که هر کدام، در داستانهای مختلف خودی نشان میدهند. اولین دیو شاهنامه دیو سیاهی به نام فروزان است که سیامک، پسر کیومرث را میکشد و بعد هوشنگ، پسر سیامک انتقام پدرش را از این دیو میگیرد. شخصیت بعدی که با دیوها برخورد دارد و لقب «دیوبند» را به او میدهند، تهمورث است. او دیوهای زیادی را اسیر میکند و از آنها حدود 30 زبان را یاد میگیرد: «پری و پلنگ انجمن کرد شیر/ ز درّندگان گرگ و ببر دلیر».
نبرد رستم و دیوان
در بخش پهلوانی شاهنامه، این رستم است که یک تنه مقابل دیوان مازندران و اکوان دیو میایستد و آنها را میکشد. کیکاووس، شاه بیخرد شاهنامه فیلش یاد مازندران میکند و میخواهد دیوهای آنجا را شکست دهد اما خودش و لشکرش به دست دیوها اسیر میشوند و رستم با رد شدن از هفت خان، به جنگ دیوهایی مانند اولاد، ارژنگ، سنجر، پولاد غندی، بید و دیو سپید میرود و کیکاووس را از نابینایی و اسارت نجات میدهد. جویان، نام دیو دیگری است که بعد از نجات کاووس از دست دیو سپید، به دست رستم کشته میشود. «اکوان دیو» از دیوهای مشهور شاهنامه است که به شکل یک گورخر ظاهر میشود و به گله اسبهای کیخسرو حمله میکند. رستم تعقیبش میکند و بعد از چهار روز گیرش میآورد، ولی گورخر فوراً ناپدید میشود و رستم میفهمد که او همان اکوان دیو است. این تعقیب و گریزها ادامه دارد تا این که رستم خسته میشود و به خواب میرود. در همین موقع، اکوان ظاهر میشود و او را از زمین بلند میکند و میپرسد میخواهی تو را درآب بیندازم یا در خشکی؟ رستم که میداند دیو برعکس عمل میکند، میگوید خشکی و اکوان او را در دریا میاندازد و به این ترتیب رستم نجات پیدا میکند و در نهایت اکوان را میکشد.
کرمی که اژدها میشود
اژدها یکی دیگر از موجودات غیرواقعی شاهنامه است که در چند داستان حضور دارد. این موجود در اسطوره ایرانی، نماد پلیدی و خشکسالی است. به همین دلیل نبرد با اژدها در حکم نبرد با خشکسالی بوده است. جالب این که همین اژدها، در اسطورههای چینی، نماد باران و باروری طبیعت است. اژدهاکشی برای پهلوانان ایرانی شاهنامه، یک افتخار و نشانۀ تأیید آنهاست. مثلاً سام نریمان، پدر زال در نامه به منوچهرشاه از کشتن اژدهای کشفرود با افتخار یاد میکند؛ یا رستم و اسفندیار هر دو در خان سومشان، با اژدها میجنگند و بر او پیروز میشوند. بهرام چوبین اژدهایی که دختر خاقان چین را بلعیده است، میکشد و بر تخت پادشاهی مینشیند. اردشیر هم موفق به کشتن اژدهایی میشود که در ابتدا یک کرم کوچک بوده است!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.